-میگه دوستت!
+تا حالا ندیده بودمت
- همیشه کنارت بودم! اونوقتایی که تنهای تنها سیگار میکشیدی , تو خلوت خودت هزار تا فکر از سرت میگذشت من کنارت بودم!
+ یعنی چی؟! متوجه نمیشم!!
دست میکنه تو جیب کناریش و دو نخ سیگار در میاره...
- بیا رفیق ... آخرین سیگارت رو با هم میکشیم...
+ شناختمت ... روزا و شبا از خدا میخواستم که تورو ببینم!
-میدونم, میدونم ... بگیر رفیق ... اصله اصله !!!
دوتایی سیگار دود میکنیم سیگاری که آتیش میباره ازش ... تا عمق وجودم رو میسوزونه ولی آرومم میکنه...
- بریم؟!
+ دیگه برنمیگردیم؟!
- نکنه زیر حرفت زدی؟!
+ نـــه اصلا! اینجا چیزی نیس که بخوام به خاطرش بمونم!
-پس چرا پرسیدی؟!
+خواستم مطمئن بشم که دیگه برنمیگردم
-نه رفیق... آروم بخواب ... خوابی به رنگ آرامـــش
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
آرشیو
آمار سایت